زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه
 

ادله اثبات اراده الهی





اراده الهی از اصطلاحات علم کلام است. برخی از متکلمین اراده الهی را نفی کرده‌اند، برخی آن را از صفات فعلی و بعضی از صفات ذاتی خداوند می‌دانند. دلیل آنان بر ذاتی و قدیم بودن اراده الهی این است: مخلوقات، اراده دارند و معطی کمال نمی‌تواند فاقد آن باشد پس خالق اشیا باید خودش اراده داشته باشد. اگر اراده زاید بر ذات باشد ترکیب پیش می‌آید. چون در خداوند ترکیب وجود ندارد پس اراده خداوند، ذاتی و قدیم است. شیخ طوسی، ملا‌صدرا، ابن سینا و فارابی اراده خداوند را ذاتی می‌دانند ولی علامه طباطبایی آن را از صفات فعلی می‌داند.


۱ - اختلاف‌نظرها



از دیرباز میان نحله‌های کلامی در باب اراده خداوند اختلاف‌نظر وجود داشته است. بدین صورت که برخی از این نحله‌ها اراده را اگرچه یکی از صفات خداوند تلقی نموده‌اند اما آن را صفتی زاید بر ذات حق دانسته‌اند و در مقابل گروه‌های دیگری نیز "صفات زاید بر ذات" خداوند را به طور کلی و "اراده زاید بر ذات" خداوند را به طور خاص نفی کرده و اقوال گروه اول را باطل شمرده‌اند.
در این مجال به طور مختصر، دیدگاه‌های مختلف تقریر و ادله آنان نقد و بررسی خواهد شد.

۲ - نفی اراده الهی و بطلان آن



واصل‌ بن‌ عطا و پیروانش معتقدند صفات علم، قدرت، اراده و حیات از خداوند نفی می‌شوند. یعنی خداوند فاقد این صفات است.
بطلان این دیدگاه بدیهی است زیرا شکی نیست که اراده از صفات کمال موجودات زنده است. همچنین بدیهی است که معطی کمال نمی‌تواند فاقد آن باشد بنابراین از آنجا که خداوند متعال خالق همه موجودات و همه کمالات آنهاست پس نمی‌تواند فاقد صفت اراده باشد.
[۲] بداشتی، علی، اراده خدا، ص۸۲، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.


۳ - اثبات اراده در مقام فعل و رد آن



اثبات اراده در مقام فعل اما به نحو حادث و بدون محل: گروهی از معتزله مانند ابوالهذیل علاف،
[۳] معتزلی، عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، جزء ۲/۶، ص۳، تحقیق: ح. ش. قنواتی، مصر، وزارت فرهنگ.
ابوعلی و ابوهاشم جبائی و قاضی عبدالجبار چنین اعتقادی دارند چنانکه عبدالجبار در توضیح این نظریه می‌نویسد:
[۴] معتزلی، عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، جزء ۲/۶، ص۳، تحقیق: ح. ش. قنواتی، مصر، وزارت فرهنگ.
«خدای تعالی حقیقتا مرید است و این صفت برای او حاصل می‌شود بعد از آنکه نبوده و حادث است و اینکه او به اراده‌ای محدَث و تازه اراده می‌کند و درست نیست که گفته شود او در ذاتش یا به اراده‌ای قدیم مرید است. و اینکه اراده‌ی او در محل نیست.» شیخ طوسی از متکلمان امامیه نیز حدوث اراده الهی را پذیرفته و در اثبات آن می‌نویسد:
[۵] شیخ طوسی، تمهید الاصول فی علم الکلام، ص۱۱۹-۱۱۸، به کوشش عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران، ۱۳۵۸ ش.
«اکنون که ثابت شد خدای تعالی اراده کننده است از این بیرون نیست که یا بالذات اراده کننده است یا به صفت اراده. اگر به صفت حقیقی، اراده‌کننده باشد از آن بیرون نیست که یا صفتی معدوم است و یا صفتی موجود. اگر صفتی موجود باشد از این بیرون نیست که یا در ازل موجود بوده است یا حادث. اگر حادث باشد از این بیرون نیست که یا خود او موصوف به آن است یا در چیز دیگر موجود است یا مستقل و لافی‌المحل موجود است.» وی پس از ابطال شقوق، شق اخیر را ثابت می‌کند و می‌نویسد:
[۶] معتزلی، عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، جزء ۲/۶، ص۳، تحقیق: ح. ش. قنواتی، مصر، وزارت فرهنگ.
«پس از آنکه همه اینها بیهوده گشت بجای نمی‌ماند جز آنکه خداوند به صفت اراده‌ای، اراده‌کننده باشد که آن صفت حادث و مستقل و لافی‌المحل باشد.»
این استدلال باطل است چون حدوث اراده در خداوند متعال مستلزم آن است که ذات او را محل حوادث بدانیم و این امر با وجوب وجود او ناسازگار است.
[۷] بداشتی، علی، اراده خدا، ص۸۲، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.


۴ - اثبات اراده در مقام ذات و رد آن



اثبات اراده در مقام ذات به عنوان صفتی قدیم و زاید بر ذات: ابوالحسن اشعری و پیروانش خداوند را مرید می‌دانند و این صفت الهی را صفتی موجود، قدیم و قائم به ذات زائد بر ذات می‌دانند. وی می‌نویسد: «افعال حق دلالت می‌کند که حق تعالی مرید است... و مرید را صفت، ارادت... پس به[ سبب] اراده آنچه مراد است به همان شکل مخصوص و قدر خاص در وقتی معین ظاهر شود... اراده او یکی است و ازلی که همه مرادها از فعل‌های خاص او به آن وابسته است.»
این دیدگاه در حقیقت دلیلی عقلی بر مدعای وی را در ضمن خود دارد. البته همچنین از دیگر ادله عقلی این نظریه می‌توان به دلیلی که سیف‌الدین آمدی آورده است اشاره نمود چنانکه می‌گوید: «اگر صدق نکند که خداوند دارای اراده است لازم می‌آید که از موجودات مرید ناقص‌تر باشد و این محال است. چگونه متصور است که مخلوق کامل‌تر از خالق باشد و خالق ناقص‌تر از مخلوق. بداهت عقل بر رد و بطلان این مطلب حکم می‌کند.»
البته اشاعره برای اثبات ادعای خود از ادله نقلی همچون آیه‌ی ۳۰ سوره‌ انسان نیز استفاده کرده‌اند. اشعری می‌گوید:
[۱۰] اشعری، ابوالحسن، اللمع فی الرد علی اهل الزیغ و البدع، ص۵۷، تصحیح: دکتر حموده غرابه، مصر، مطبعه مصر، ۱۹۵۵ میلادی.
دلیل دیگری که بیانگر مرید بودن خدا بر همه چیزهایی است که اراده کردن آن جایز است قول خدای تعالی است که می‌فرماید:«وَ ما تَشاؤُنَ اِلاَّ اَنْ یَشاءَ اللَّه‌؛ و شما هیچ چیز را نمی‌خواهید مگر اینکه خدا بخواهد.»
لازم به ذکر است که بر مبنای دیدگاه اشاعره قائم به ذات بودن اراده خداوند همچون دیگر صفات او به معنای زاید بودن آن بر ذات است یعنی اشاعره به اراده زاید بر ذات خداوند اعتقاد دارند چنانکه سیف‌الدین آمدی می‌گوید: « واجب الوجود به اراده، مرید و به علم عالم است و... اینها همه معانی وجودی ازلی زاید بر ذات هستند.»
این دیدگاه باطل است زیرا مستلزم ترکیب در ذات خداوند است. در حالی که بنابر ادله قطعی عقلی خداوند واجب‌ الوجود و بسیط است و ترکیب در او راه ندارد. همچنین این نظریه مستلزم آن است که خداوند در مرتبه ذات از این صفت کمالی خالی باشد و بر این اساس ذات او مرکب از وجدان و فقدان خواهد بود و جهت امکانی در او راه خواهد یافت در حالیکه خداوند واجب‌ الوجود من جمیع الجهات است و هیچ جهت امکانی در او راه ندارد.
[۱۳] بداشتی، علی، اراده خدا، ص۸۴، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.


۵ - نفی اراده زاید بر ذات و نقد آن



متکلمین و فلاسفه امامیه اراده زاید بر ذات الهی را نفی نموده‌اند اما در اینکه آیا اراده خداوند تنها از مقام فعل انتزاع می‌شود یا در مقام ذات نیز می‌توان آن را اثبات نمود اختلاف نظر دارند که دیدگاه‌های آنان را می‌توان به صورت زیر عنوان نمود:
الف) برخی متکلمان امامیه مانند شیخ مفید و شیخ طوسی اراده را از صفات فعل می‌دانند. البته شیخ مفید اراده خدا را نسبت به افعالش، عین فعلش و اراده او را نسبت به افعال بندگان، امر او به فعل می‌داند اما شیخ طوسی اراده خدا را امری حادث و بدون محل می‌داند. همچنین شیخ مفید معتقد است مرید بودن خدا تنها با ادله نقلی قابل اثبات است اما شیخ طوسی بر آن دلیل عقلی اقامه می‌نماید.
[۱۵] شیخ طوسی، تمهید الاصول، ص۱۱۹-۱۱۸.

چنان‌که در نقد دیدگاه دوم گذشت حدوث اراده الهی، امری پذیرفتنی نیست.

۶ - دیدگاه بزرگان



متکلمین بزرگ اسلامی در این بحث نظرات خود را بیان کرده اند به چند نظر مهم اشاره میکنیم

۶.۱ - خواجه نصیرالدین طوسی


ایشان و تابعان او پس از پذیرش دیدگاه مذکور در اثبات آن دو دلیل آورده‌اند:
۱. تخصیص بعض الممکنات فی الایجاد: یعنی همه ممکنات، ایجادشان به لحاظ علم و قدرت خداوند یکسان است اما اینکه بعضی از ممکنات تخصیص به ایجاد یافته‌اند نشان‌دهنده این است که امری غیر از علم و قدرت به آنها تعلق گرفته است که همان اراده الهی است.
۲. هر ممکنی در وقت خاص خودش موجود شده‌است در حالیکه همه زمان‌ها نزد خدا یکسان هستند و تعلق اراده خدا به ایجاد آن ممکن در آن وقت خاص دلیل بر این است که خداوند علاوه بر علم و قدرت دارای اراده است.

۶.۲ - فارابی، ابن سینا


ابن سینا معتقدند همانگونه که در مراتب وجود باید وجودی مستقل بالذات داشته باشیم تا این وجود در غیر آن مرتبه به نحو غیر مستقل تحقق داشته‌باشد، در اراده نیز باید اراده‌ای ذاتی داشته‌باشیم تا اراده غیر ذاتی در غیر واجب‌ الوجود بالذات محقق باشد. همچنین ابن سینا درباره عدم زیادت اراده الهی بر ذاتش می‌نویسد:
[۲۲] ابن سینا، المبدا و المعاد، ص۲۱، به اهتمام: عبدالله نورانی، با همکاری موسسه اسلامی مک گیل و دانشگاه تهران، تهران: ۱۳۶۳ شمسی.
«واجب‌ الوجود شایسته نیست ذاتش حامل اراده یا قدرتی غیر از هویت وجودی واجب باشد یا دارای قوای مختلف باشد که هویت وجودی‌شان غیر از هویت ذات مجرد او باشد زیرا آن قوه اگر واجب‌ الوجود باشد لازم می‌آید واجب‌ الوجود دو تا باشد و اگر ممکن‌ الوجود باشد لازم می‌آید واجب‌ الوجود از جهتی ممکن‌ الوجود باشد و برهان (واجب‌ الوجود، واجب من جمیع الجهات است) این را باطل می‌کند.» وی همچنین اراده متجدده را از ذات الهی نفی می‌نماید.
[۲۳] ابن سینا، اشارات و تنبیهات، ج۱، ص۳۱۲، ترجمه: حسن ملکشاهی، تهران: سروش، ۱۳۶۳ شمسی.


۶.۳ - شیخ اشراق، ملاصدرا


شیخ اشراق نیز در اثبات اراده ذاتی و نفی اراده زاید بر ذات و نیز نفی اراده متجدده از ذات خداوند با ابن سینا و فارابی هم عقیده است.
[۲۴] سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات، ص۲۶۶، ۱۳۹۷، رساله فی اعتقاد الحکماء، تصحیح: حسین نصر، قمری.

صدرالمتالهین بنیانگذار حکمت متعالیه نیز به اراده الهی به عنوان صفتی عین ذات و عین سایر صفات و ازلی و قدیم بودن آن معتقد است چنانکه می‌گوید: «هر یک از افراد وجود و کمالات موجود از آن جهت که موجود است باید به مرتبه‌ای که وجودش قائم به ذات است ختم شود، این قاعده در همه صفات کمال جاری است و ضروری است که همه اینها واجب‌ الوجود و متحد به یک وجود باشند چون تعدد واجب محال است.» بر این اساس اراده الهی از نظر وی واجب‌ الوجود و موجود به وجود ذات خداوند سبحان و همچنین عین ذات اوست.

۶.۴ - علامه طباطبائی


علامه طباطبائی دیدگاه حکمای قبل از خود را باطل شمرده و اراده ذاتی الهی را نفی نموده و معتقد است اراده خداوند تنها در مقام فعل قابل اثبات است و در حقیقت منتزع از مقام فعل می‌باشد چنانکه می‌گوید: «اراده‌ای که به خدای تعالی نسبت داده می‌شود منتزع از مقام فعل است یا از نفس فعلی که در خارج تحقق یافته و یا از حضور علت تامه فعل، چنانکه وقتی دیده می‌شود فاعلی همه وسایل و اسباب انجام فعل را فراهم کرده تا آن را انجام دهد گفته می‌شود می‌خواهد آن کار را انجام دهد.» [ اراده انجام آن کار را کرده است].

۶.۵ - امام‌ خمینی


امام‌ خمینی این محذور را که اگر اراده حق‌تعالی عین علم و ذات باشد، باید پذیرفت اراده او به شرور هم تعلق می‌گیرد؛ زیرا علم حق‌تعالی به همه اشیاء حتی شرور هم تعلق می‌گیرد و بنابراین اراده نمی‌تواند عین ذات باشد، از چند راه پاسخ داده‌ است:
۱- افاضه خیرات منافاتی با وجود مطلق ندارد؛ بلکه لازمه ذات او اختیار افاضه خیرات است و معنای اراده حق‌تعالی همان است که افاضه خیرات برحسب ذات مورد رضایت حق‌تعالی است و اراده حق که متعلق به خیرات است، عین ذات مقدس است.
۲- بر اساس قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» ذات کاشف از همه اشیاست و علم او اولاً و بالذات به وجود و ثانیاً و بالعرض به مفاهیم و ماهیات تعلق می‌گیرد و شرور بالعرض متعلق علم حق‌تعالی هستند. در اراده نیز این‌چنین است؛ یعنی اراده اولاً و بالذات خیرات است، زیرا هرآنچه وجود دارد خیر است و شرور امری عدمی هستند، پس اراده به امور عدمی و شرور بالعرض تعلق می‌گیرد.
[۲۹] پاسخ منتشر نشده از امام خمینی به یک سئوال فلسفی، مجله حضور، ش۹، ۱۳۷۳، ص۷-۱۱.

امام‌ خمینی با بهره‌گیری از آیات الهی و روایات معتقد است گستره اراده‌ مطلق حق بر همه ذرات عالم است، در عین اینکه نظام اسباب و مسببات و فاعلیت انسان را هم قبول دارد. امام‌ خمینی در رد گفته اشاعره که اراده انسان را محکوم قضا و حکم اراده الهی می‌دانند معتقد است که اگر چنین کسی چگونگی ربط موجودات به‌حق تعالی را درک کند و بداند عین ربط و فقر است می‌فهمد که آنچه از او صادر می‌شود، به همان نسبت از باری‌تعالی صادر می‌شود، زیرا میان خدای تعالی و او هیچ جدایی نیست و همه اشیاء ظهورات حق‌تعالی هستند و همه سایه فاعلیت خدای متعال هستند و تعلق اراده حق‌تعالی به نظام اتم هیچ‌گونه منافاتی با اختیار انسان ندارد.
[۳۲] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۷ - دیدگاه صحیح



قول حق آن است که اراده صفتی وجودی و از اوصاف کمال موجود بماهو موجود است و از آنجا که خداوند متعال در بالاترین مرتبه وجود قرار دارد و موجود به حقیقت وجود است، پس متصف به حقیقت اراده است.
[۳۳] بداشتی، علی، اراده خدا، ص۸۴ - ۸۵، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.
این مدعا هم با ادله عقلی قابل اثبات است و هم با ادله نقلی.

۷.۱ - دلیل عقلی


چون خداوند واجب‌ الوجود من جمیع‌ الجهات و حقیقت بسیط است پس:
اولا: در هیچ صفت کمال نباید محتاج غیر باشد و از آنجا که اراده از صفت کمال موجودات است پس لازم است که خداوند در مرید بودنش محتاج به غیر نباشد و به نفس ذات خود مرید باشد وگرنه واجب من جمیع‌ الجهات نخواهد بود.
ثانیا: مرید بودن خدا باید عین موجود بودن او باشد و نه امری زاید بر ذات زیرا ثابت شده است که خداوند حقیقتی بسیط است بنابراین پذیرش صفت یا معنایی زاید بر ذات او چنانکه ذکر شد مستلزم ترکیب در ذات است که با بساطت ذاتی خداوند در تضاد و تناقض است.
دلیل دیگر اینکه هر کمال وجودی که در مخلوقات است از فیض و افاضه مبدا اول است و از آنجا که معطی شی نمی‌تواند فاقد آن باشد پس هر کمالی در عالم موجودات، حاکی از کمالی در ذات الهی است.
همچنین آنچه که از خواجه نصیرالدین طوسی، ابن‌سینا و صدرالمتالهین نقل گردید، موید و شاهدی بر این مدعاست.

۷.۲ - دلیل نقلی


در قرآن کریم آمده است که:
«وَ اِذا اَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ؛ و هنگامی که خدا اراده سویی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد.»
و نیز:
«اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَیْئاً اَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون‌؛ فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود! »
در کلام معصومین نیز اراده الهی امری مفروض انگاشته شده است چنانکه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خطابه‌ای از قول خدای سبحان فرمود: «ای فرزند آدم... به اراده من است که آنچه می‌خواهی، برای خودت اراده می‌کنی.» همچنین علی (علیه‌السّلام) فرمود: «خداوند مرید است بدون اینکه محتاج عزم قبل از فعل باشد.»

۸ - پانویس


 
۱. شهرستانی، محمد، الملل والنحل، ج۱، ص۴۶، به کوشش محمد سید گیلانی.    
۲. بداشتی، علی، اراده خدا، ص۸۲، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.
۳. معتزلی، عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، جزء ۲/۶، ص۳، تحقیق: ح. ش. قنواتی، مصر، وزارت فرهنگ.
۴. معتزلی، عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، جزء ۲/۶، ص۳، تحقیق: ح. ش. قنواتی، مصر، وزارت فرهنگ.
۵. شیخ طوسی، تمهید الاصول فی علم الکلام، ص۱۱۹-۱۱۸، به کوشش عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران، ۱۳۵۸ ش.
۶. معتزلی، عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، جزء ۲/۶، ص۳، تحقیق: ح. ش. قنواتی، مصر، وزارت فرهنگ.
۷. بداشتی، علی، اراده خدا، ص۸۲، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.
۸. شهرستانی، محمد، الملل والنحل، ج۱، ص۹۵، به کوشش محمد سید گیلانی.    
۹. آمدی، سیف الدین، غایه المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۴، تحقیق:عبداللطیف حسن محمود.    
۱۰. اشعری، ابوالحسن، اللمع فی الرد علی اهل الزیغ و البدع، ص۵۷، تصحیح: دکتر حموده غرابه، مصر، مطبعه مصر، ۱۹۵۵ میلادی.
۱۱. انسان/سوره۷۶، آیه۳۰.    
۱۲. آمدی، سیف الدین، غایه المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۸، تحقیق:عبداللطیف حسن محمود.    
۱۳. بداشتی، علی، اراده خدا، ص۸۴، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.
۱۴. شیخ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۲۹۹، تصحیح:عباسقلی وجدی.    
۱۵. شیخ طوسی، تمهید الاصول، ص۱۱۹-۱۱۸.
۱۶. لاهیجی، عبد الرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الاحکام، ج۵، ص۲۹۱.    
۱۷. علامه حلی، باب حادی عشر، ص۱۷.    
۱۸. لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام ج۵، ص۲۹۱.    
۱۹. علامه حلی، باب حادی عشر، ص۳.    
۲۰. ابن سینا، التعلیقات، تحقیق:عبدالرحمن بدوی، ص۵۲، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.    
۲۱. شیرازی، صدرالدین، الاسفار الاربعه، ج۶، ص۱۲۴، بیروت:دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۰ قمری.    
۲۲. ابن سینا، المبدا و المعاد، ص۲۱، به اهتمام: عبدالله نورانی، با همکاری موسسه اسلامی مک گیل و دانشگاه تهران، تهران: ۱۳۶۳ شمسی.
۲۳. ابن سینا، اشارات و تنبیهات، ج۱، ص۳۱۲، ترجمه: حسن ملکشاهی، تهران: سروش، ۱۳۶۳ شمسی.
۲۴. سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات، ص۲۶۶، ۱۳۹۷، رساله فی اعتقاد الحکماء، تصحیح: حسین نصر، قمری.
۲۵. شیرازی، صدرالدین، الاسفار الاربعه، ج۶، ص۱۳۵.    
۲۶. طباطبائی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۳۶۱، قم:دارالتبلیغ.    
۲۷. خمینی، روح‌الله، الطلب و الاراده، ص۱۶-۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.    
۲۸. خمینی، روح‌الله، الطلب و الاراده، ص۱۷-۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.    
۲۹. پاسخ منتشر نشده از امام خمینی به یک سئوال فلسفی، مجله حضور، ش۹، ۱۳۷۳، ص۷-۱۱.
۳۰. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۱۰۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۳۱. خمینی، روح‌الله، الطلب و الاراده، ص۶۲-۶۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.    
۳۲. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱، ص۵۸۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۳۳. بداشتی، علی، اراده خدا، ص۸۴ - ۸۵، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.
۳۴. رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.    
۳۵. یس/سوره۳۶، آیه۸۲.    
۳۶. شیخ صدوق، کتاب التوحید، ج۱، ص۳۴۰.    
۳۷. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۴.    


۹ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ادله اثبات اراده الهی»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۷/۱۶.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.